«Wrath of Man» با بازی جیسون استاتهام در یکی از بهترین کارگردانی های گای ریچی است – و یکی از غافلگیرکننده ترین فیلم های او، حداقل از نظر سبک و لحن. حال و هوای فیلم هایی مانند اسنچ، راکن رولا، مردی از عمو، شاه آرتور و امثال آن از بین رفته است، در جای خود تاریکی حسی است، بنابراین ممکن است تعجب کنید که آیا شخصیت اصلی خود شیطان است یا خیر.
این شخصیت پاتریک «اچ» هیل نام دارد (یک حرف از «جهنم» حذف شده است). همکارانش در شرکت خودروهای زرهی لس آنجلس فورتیکو او را "H" می نامند، که او را به نوعی شخصیت کافکا تبدیل کرد، یک چرخ دنده تقریباً ناشناس در یک ماشین اجتماعی. H یک تازه کار در تجارت است. به نظر می رسد یک بلوک زودگذر و از نظر اجتماعی ناتوان است - او به سختی تست های رانندگی و تیراندازی خود را سپری می کند، چهره آرامش جایی بین تفکر و عصبانیت است - اما ناظر او پالت (هولت مک کالی) به هر حال او را استخدام می کند زیرا گداها نمی توانند انتخاب کنند. روحیه از زمانی که دزدی در طول روز به تیراندازی خونین تبدیل شد که منجر به کشته شدن چندین نفر از جمله دو نگهبان فورتیکو شد، پایین بود.
تبلیغات
«خشم انسان» که از فیلم فرانسوی «Le Convoyeur» (همچنین به عنوان «کامیون نقدی») در سال 2004 اقتباس شده است، و با وام گرفتن طرح کلی داستان، یک تریلر جنایی جدید است که در طول زمان تغییر می‌کند، پر از قدرتمند و گاه خشن. مردان: گانگسترها و جنگجویان.مثلاً اکثراً با چند نگهبان امنیتی و پلیس. ریچی و ایوان اتکینسون و مارن دیویس، فیلمنامه نویسان دیگر، پیشنهاد می کنند که H می تواند به هر یک از این گروه ها تعلق داشته باشد، یا می تواند کاملاً چیز دیگری باشد. حتی اگر تریلر را نبینیم، بلافاصله شک می‌کنیم که او آن مردی نیست که ادعا می‌کند (در صحنه اول H، شخصی نام او را می‌گوید و نیم ثانیه دیرتر از آنچه باید پاسخ می‌دهد). سپس، فیلم به دو شخصیت اصلی اجازه می‌دهد تا به یک چیز مشکوک شوند، و سپس به دو نفر دیگر، تا زمانی که به موضوع دائمی بحث در فورتیکو تبدیل می‌شود، همراه با شوخی‌هایی در مورد اینکه فردی در تیم یک مرد درونی برای سارقان خودروهای زرهی است (که ظاهراً) با توجه به تعداد دفعاتی که کامیون های آنها مورد حمله قرار می گیرند، منطقی است).
از آنجا و تا یک سوم داستان، ریچی و استاتهام با H به عنوان یک صفحه خالی برخورد می کنند که تخیل می تواند سناریوهایی را روی آن ارائه کند. ما تعجب می کنیم که H واقعاً کیست و واقعاً چه می خواهد. ما نمی دانیم که آیا پاسخ دقیق او به یک دزدی دیگر - شلیک به چند غارتگر به تنهایی در حالی که کلاهبرداران از یک گلوله به عنوان سپر انسانی استفاده می کنند و شریک H، پسر عرق دیو (جاش هارتنت) که از ترس فلج شده در صندلی راننده ماشین زرهی نشسته است. - منادی اعمال قهرمانانه در آینده یا تیراندازی است. آتش در یک استراتژی غیرانسانی، H را به عنوان یک هیولای حریص و تشنه به خون نشان می دهد.
سپس فیلم ما را به زمان و مکان دیگری می برد. و سپس، 15 دقیقه بعد، به زمان و مکان دیگری. سپس یکی دیگر، همیشه اطلاعات اضافی در مورد H به ما می دهد که احتمالاً تمام آنچه شما دارید را نفی می کند. این کمتر از مانورهای هوشمندانه و خودآگاه کوئنتین تارانتینو-گای ریچی و بیشتر یک بازی پوکر است و روح غیر طنز کلاسیک های قدیمی که الهام بخش آنها بوده است، مانند "قتل"، "قاتلان" و " کریس کراس» (یکی دیگر از تریلرهای جنایی با تمرکز بر روی اتومبیل های زرهی، استیون سودربرگ در نقش «زیر» بازی کرد). برای جلوگیری از افشای پیچ و تاب هایی که من را خوشحال می کرد (حتی زمانی که در گذشته، باید آمدن آنها را می دیدم) اجازه دهید بگوییم که هر تغییر روایی (که با عنوان فصل سفید به سیاه اعلام می شود) تمرکز فیلم را گسترش می دهد تا زمانی که به یک پانوراما تبدیل شود. فساد و ظلم، توزیع دموکراتیک توجه خود را در میان لیستی از مردان با چهره ای که همفری بوگارت می توانست به آنها مشت بزند.
این که بگوییم H برای کاری که در فورتیکو انجام می دهد دلیل شخصی دارد و هر یک از اقدامات او، مهم نیست که چقدر غیرعاقلانه به ظاهر عاقلانه باشد، در ماموریتش نقش دارند، خواه او به یک همکار در یک بار غذا بدهد، و خواهان غذا دادن به همکارش در یک بار باشد، بد نیست. تهدید به کارمند دیگری که در معرض تهدید است. اسلحه ای برای پاسخ دادن به چند سوال، یا خیره شدن طولانی مدت به دیوار نشان های ID در حالی که کارمندان Fortico وارد و خارج می شوند. آهنگ زنگ تلفن همراه او نمونه‌ای از آهنگ «Ride of the Valkryies» واگنر است و هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که H آن را انتخاب کرده باشد زیرا فکر می‌کرد خنده‌دار بوده است. او مانند مردی است که در دهه 90 چهار بار خندید و به این نتیجه رسید که اینطور نیست.
نقشی از شخصیت‌های قهرمان ترسناک استالکر کلینت ایستوود در فیلم H وجود دارد - آنهایی که در فیلم‌های «هری کثیف»، «High Plains Drifter» و «Pale Rider» ویرانی به بار آوردند، طعم تلخی داشتند. او هرگز خوشحال نخواهد شد مگر اینکه کسی را که فکر می‌کند مستحق تحمل این درد است را شکنجه یا بکشد، اما حتی در آن زمان نیز خوشحال به نظر نمی‌رسد. به نظر می رسد که او بر اساس آنچه در مورد او می دانیم، به جای احساسات خامی که باید احساس کند، توسط یک نماد و احساس وظیفه هدایت می شود.
حال و هوای ایستوود به قدری قدرتمند است که تصمیم به انتخاب پسر ایستوود به نام اسکات را در نقش یک روانپزشک بداخلاق به نام ژان مانند یک نظر انتقادی در مورد تاریخ سینما می کند. ریچی ممکن است اولین کارگردانی باشد که در حضور جوان‌تر ایستوود روی پرده، چیزی منحصر به فرد شوم را کشف کرد که یادآور پدرش در دوران ماقبل وسترن اسپاگتی است، قبل از اینکه بفهمد چگونه یک ستاره شود. صرفه جویی در انرژی، پوزخند کم عمق، جویدنی، سرکش و بدون تیره شدن او محور اصلی از دست دادن او هستند. او از آن دسته کلاهبرداری هایی است که به طور خاص به او هشدار داده شده که بعد از سرقت چیزی گران قیمت نخرد، سپس برای خودش یک آپارتمان طبقه بالا و یک دوچرخه 28000 دلاری می گیرد و وقتی همکارش با او تماس می گیرد به نظر می رسد آزرده می شود.
این فقط یک مار دیگر در سوراخ مار است. سه یا چهار شخصیت اصلی در این فیلم وجود دارند که ممکن است به طور خلاصه به فکر نجات او از آتش سوزی خانه باشند. H و Jan در لیست گنجانده نشده اند. همچنین بوی شیرین دیو یا مزدوران سابق کارلوس (لاز آلونسو) سام (رائول کاستیلو) و جکسون (جفری دونوان که خوش تیپ بودن فضانورد شلخته مرکوری برای بوسه یک سرآشپز عالی است) یا یک چهره مجری قانون در سایه که فقط به عنوان پادشاه (اندی) شناخته می شود، نیستند. گارسیا) که متوجه می شود H در حال دریدن دنیای اموات است و تصمیم می گیرد عقب نشینی کند و به او اجازه دهد هر کاری می خواهد انجام دهد. او می‌گوید: «اجازه دهید نقاش نقاشی کند.» او با تکرار یکی از نقل‌قول‌ترین سطرها از تریلر بدنام «مردی در آتش» که قهرمان هوشیار آن را توصیف می‌کند: «هنر کریسی مرگ است و او در شرف کشیدن شاهکارش است».
اگر مشکلی در فیلم وجود دارد، این است که Blood Painter H بسیار جذاب است - آن نوع قهرمان بیرحم و بی رحمی که باعث می شود حدس بزنید آیا حتی روحی برای از دست دادن دارد یا خیر - و زمانی که "Wrath of Man" او را ترک می کند تا دیگری را مجسم کند. شخصیت ها را نمی توانند اندازه گیری کنند زیرا بد بودن آنها کاملاً مشخص است. آنها پول می خواهند، احترام می خواهند، حوصله شان سر رفته و به کار نیاز دارند و غیره. آنها وارد اتاق نمی شوند و بوی گوگرد مانند H.
شما فقط به بازیگر مناسب برای چنین قسمتی به طور طبیعی خنده دار نیاز دارید. استاتهام است. او همیشه مردی همه‌کاره‌تر و فرمان‌برتر از آنچه که رزومه فیلم پسرش نشان می‌دهد در بازی بوده است - چه او در «جاسوس» با او شعبده بازی کند، چه در نقش «حکاب» که در «مگ» در مقابل یک کوسه غول‌پیکر ماقبل تاریخ در حال شکستن آهاب است و چه در حال سوار شدن است. در یک ماجراجویی خون آلود و حماسی در داستان بی‌نظیر ریچی، «هفت‌گرد» همیشه اخلاق اقتصادی ستاره‌های قدیمی سینمای هالیوود را به دست آورده است و به بینندگان اطلاعاتی را که در زمان نیاز به آن نیاز دارند، می‌دهد.
در اینجا ویژگی های زیادی در نمایندگی او وجود ندارد. او در اسم ها و افعال مانند ایستوود و چارلز برونسون در وسترن های سرجیو لئونه و تاکشی کیتانو در پرتره های یاکوزای پیش از هزاره اش بازی می کند. وقتی رئیس دفتر H تری (ادی مارسان) گفت که مرد جدید "از خزنده باحال تر" است، به نظر دست کم گرفته می شود. ریچی و آلن استوارت، فیلمبردار، گزینه‌های استاتهام را با گنبد گلوی او و صورت کنده‌کاری‌شده روی چوب به‌عنوان اشیای شرور هنری، پنهان کردن چشمانش در سایه‌ها در حالی که اچ با خبرهای بد سروکار دارد و اشاره‌اش به رفتار سرهنگ کورتز در سرتاسر جهان ارائه می‌دهد، تقویت می‌کنند.
بیش از هر فیلم دیگری از ریچی، حضور شر را در این فیلم احساس می‌کنید، در DC-E، به معنای اسطوره‌ای یا کتاب مقدسی که روح را می‌پوسد و بی‌گناهی را می‌کشد، نه «شرور در حالی که می‌خندد، کارهای بد انجام می‌دهد». این یک فیلم ترسناک نیست، اما یک فیلم ترسناک مجاور است. حتی عکسی از منظر مردی با ابزار ضد شورش در یک ولگردی کشنده وجود دارد که تنفس سخت او با پلکسی گلاس و لاستیک تقویت شده است. با تپانچه ریچی می توانید Man's Wrath را به عنوان بخشی از مزیت دوگانه نشان دهید. در یکی، استاتهام نقش یک شخصیت هک شده اخلاقی را بازی می‌کند که ممکن است هنوز روح در معرض خطر او حفظ شود. از سوی دیگر، او نقش مردی را بازی می‌کند که به قدری از آن نقطه گذشته است که توهین به داد و بیداد او نه به عنوان یک فاجعه غیرقابل توضیح، بلکه یک انتقام کارمایی از انرژی سمی است که او به جهان تزریق می‌کند.
کریستوفر بنستد، آهنگساز، از ارائه و برنامه‌ریزی فیلم با تم کلیدی و هفت رنگی حمایت می‌کند که برای نماهایی از باله پشتی گودزیلا که امواج را سوراخ می‌کند، عالی است. این یک قطعه ضبط عالی است که واقعیتی را در مورد H بهتر از آنچه دیالوگ می تواند انجام دهد بیان می کند. وقتی ریچی به تصاویر هلیکوپتر از کامیون‌های زرهی و وسایل نقلیه فراری که از نقطه A به نقطه B حرکت می‌کنند روی می‌آورد، شکل بنستد با تغییراتی تکرار می‌شود تا زمانی که به نظر می‌رسد طلسمی است که نیروهای تاریک را احضار می‌کند.
کارگردانی ریچی با انرژی عملاً از بین رفته فیلم مطابقت دارد. مثل همیشه در یک عکس از ریچی، چند چیز وجود دارد که متقاطع هستند (توسط جیمز هربرت)، اما هرگز احساس مشغله یا زشتی نمی کند. بیشتر در مورد ناگزیر بودن و سرنوشت نیروهای آزاد شده توسط این شخصیت ها است. یک سوم پایانی یکی از ماجراهای قدرت در گالری دزدی است که در آن نمایش و دزدی با هم ترکیب می شوند، فیلم برش ها را از ماشین های اسباب بازی در دیوراما به ماشین های واقعی در خیابان ادامه می دهد.
منبع: https://www.rogerebert.com/reviews/wrath-of-man-movie-review-2021
- ۰۰/۱۰/۰۴