آقای کیلینسکی، معلم ارشد انگلیسی من در سال آخر دبیرستان، به این افتخار خواهد کرد که من تمام هجاها و هر خط مکبث را که شاگردانش به خاطر سپرده بودند به خاطر آوردم. همانطور که دنزل واشنگتن، فرانسیس مک دورمند و دیگران در اشعار بارد که توسط کارگردان جوئل کوئن اصلاح شده بود، کار می کردند، من احساس کردم که زیر نقابم همگام شده ام. من بهترین آهنگها و آهنگهایی را که حتی نمیدانستم میدانم پوشش دادم. توجه داشته باشید، من این کلمات را 35 سال پیش یاد گرفتم، اما آنها همانقدر در ذهنم زنده بودند که آن روز صبح آنها را در حافظه خود ثبت کرده بودم. نمایشنامه اسکاتلندی جایگاه ویژه ای در قلب من دارد، زیرا من را مجبور به اجرای کامل 180 در ویلیام شکسپیر کرد. بعد از اولین سال حضورم با رومئو و ژولیت، و ژولیوس سزار در سال دوم، با این شخص و نوشتههای عالی در مورد موضوعاتی مینویسم که خود را به یک نوجوان میخواباند.
مکبث مرا وادار به تجدید نظر کرد. در آن زمان، نمیتوانستم بفهمم چرا آنقدر قوی صحبت کردهام که میخواستم شکسپیر بیشتری بخوانم. اما، به عنوان یک بزرگسال، من درک می کنم. این نمایشنامه مانند یک فیلم نوآر است و من در نوجوانی نویرستای جوان بودم. از نظر بصری، «تراژدی مکبث» به تفسیر سوزاننده من متمایل است. این فیلم که با رنگ نقرهای، گاهی سیاه و سفید گوتیک توسط برونو دلپونل فیلمبرداری شده است، دارای موسیقی متلاطم کارتر بورول بزرگ است، و در مجموعههای خیرهکننده (و آشکارا جعلی) طراحی شده توسط استفان دشانت. همچنین مه بیشتری نسبت به سانفرانسیسکو دارد، که محیط بسیاری از مرغان دریایی شگفت انگیز است. این منطقی است، زیرا کوین و برادرش ایتان در فیلم سال 2001 خود، مردی که آنجا نبود، از منطقه ژانر نئو نوآر بازدید کردند. می توان اولین آن ها، «Blood Simple» را نیز یک نوآر جدید دانست.
مانند آن فیلمها، در این فیلم نیز مک دورمند در نقش بانوی سایهدار، لیدی مکبث حضور دارد. او با مکبث واشنگتن، تان از گلمیس ازدواج کرده است. همانطور که بازیگران اشاره می کنند، این زوج حتی بزرگتر از تصور بارد هستند، که درک فرد را از انگیزه های آنها تغییر می دهد. جاه طلبی جوانان جای خود را به چیز دیگری داد. شاید این زن و شوهر از تمام آن روزهای گذشته که "احمقان / جاده مرگ غبارآلود را روشن کردند" بسیار آگاه هستند. مک دورمند در یک پرسش و پاسخ پس از نمایش رایگان آیمکس این فیلم، اظهار داشت که میخواهد مکبثها را به عنوان زوجی به تصویر بکشد که تصمیم گرفتند زودتر بچه دار شوند و با این انتخاب خوب بودند. این جزئیات قتل پسر مکداف (کوری هاوکینز) را وحشیانهتر و وحشیانهتر میکند، عملی که کوین با خویشتنداری با آن رفتار میکند اما از به تصویر کشیدن آن خجالتی نیست.
از زمان معرفی نمایشنامه اسکاتلندی در 415 سال پیش، تمام اخطارهای اسپویلر منقضی شده اند. علاوه بر این، شما باید از قبل طرح را بدانید. Banquo (برتی کارول) و Thane of Glamis با سه جادوگر (همه با بازی کاترین هانتر، دامپزشک تئاتر) در راه بازگشت از نبرد ملاقات می کنند. آنها پیش بینی کردند که مکبث در نهایت پادشاه اسکاتلند خواهد شد. اما ابتدا او تبدیل به Thane of Cawdor خواهد شد. وقتی این قسمت از پیشبینی درست میشود، مکبث فکر میکند که خانم کلئوس قرون وسطایی ممکن است به چیزی برسد. اگرچه او معتقد است که این فرصت بدون هیاهو از بین خواهد رفت، لیدی مکبث از او می خواهد که مداخله کند. همانطور که در تراژدی های شکسپیر مرسوم است، اجساد در کنار آخرین پرده روی صحنه پراکنده می شوند و هر یک فریاد می زند: «من سلاخی شدم! یا "من مرده ام!" قبل از انقضا کوئن این ویژگی را از فیلم کنار گذاشته است، زیرا به صورت گرافیکی می توانید ببینید که بدن ها چگونه به صفحه نمایش می رسند.
قتل پادشاه دانکن بسیار بی رحمانه است. با بازی واشنگتن و برندان گلیسون به عنوان رقصی تکان دهنده، قاب آن چنان محکم که ما احساس آشنایی می کنیم که یکی را به ضربه زدن به دیگری نزدیک می کند. تقریباً جنسی است. هر دو بازیگر در صحنههای دیگرشان حال و هوای سلطنتی به ارمغان میآورند، اگرچه واشنگتن با جریمه ثبت شده دن-زلل خوشحال شده است. او حتی گرفتگی صدای دنزل را انجام می دهد، این «هه» که به آن معروف است، در برخی از سخنرانی هایش، آنقدر سرگیجه ام می گیرد که با خوشحالی از پوستم بپرم. گلیسون The Old Vic را به اجرای کوتاه خود می آورد. هر خط و هر لحظه مانند برقراری ارتباط با ارواح بازیگران مشهوری است که این صحنه لندن را زیبا کرده اند.
بازیگران دیگر به خوبی حضور دارند و هدایای خود را به کار خود می آورند. استفان روت تقریباً مانند پورتر با عکس راه میرود. الکس هاسل بیشتر از آنچه به یاد دارم شبیه راس است. و یک صحنه عالی با یک پیرمرد با بازی یک بازیگر وجود دارد که من فاش نمی کنم. (وقتی او ظاهر شد به حقیقت نگاه کنید.) در مورد مک دورمند، او ذخایر فولادی همیشگی خود را دارد، اما فکر نمیکنم وقتی به صحنه "خارجآور بیرون" رسیدیم، او کاملاً این کار را انجام نداده است. من مشکل مشابهی با دیدن واشنگتن در ضیافت داشتم، زمانی که او توسط یک روح آشنا تسخیر شده بود. به نظر میرسد که هر دو آنقدر مطمئن هستند که در اسارت جنون موقت بیفتند.
این مکبث به همان اندازه که در مورد شعر است، به حال و هوا هم می پردازد. جلوههای بصری این را تصدیق میکنند و ما را وارد عمل میکنند که گویی آن را روی صحنه میبینیم. اما هیچ جا به اندازه اجرای کاترین هانتر Revelation به عنوان جادوگر، برانگیختن این حال و هوا برجسته نیست. در ظاهر و صدای او دنیای دیگری نهفته است، گویی از مکانی تاریک آمده است که مکبث باید از آن بترسد. فراموش کردن کار او برای شما سخت خواهد بود. اینجا فوقالعاده است، و تصویر کوین از دیگاش که در حال جوشیدن است، مانند تئاتر باریک آخرین نبرد مکبث. هاوکینز به تنهایی در برابر غول بزرگی که دنزل واشنگتن است گیر کرد و شمشیر بازی او سریع و بد است.
یک نکته احتیاط: دانشآموزان دبیرستانی که به جای خواندن نمایشنامه از فیلم استفاده میکنند، مثل همیشه در درسهای انگلیسی شکست خواهند خورد. اگر فرصت به شما اجازه دهد، فرصت را بدون هیجان از دست خواهید داد. پس بازی بچه ها را بخوانید! آقای کیلینسکی شخصی شما از شما تشکر خواهد کرد.
- ۰۰/۱۰/۱۳