ریدلی اسکات به خود افتخار می کند که دنیاها را بزرگترین استعداد خود به عنوان یک فیلمساز ساخته است. بحث کمی وجود دارد. در عرض چند دقیقه همیشه مشخص است که کار زیادی روی صحنهها، لباسها و وسایل ساخته شده است. اسکات بدون زحمت شما را در دنیای ترسیم شده غوطه ور می کند. پس از چهار نامزدی، ممکن است زمان آن رسیده باشد که او بالاخره یک اسکار را دریافت کند، اما طراح تولید او آرتور مکس قطعا باید در این افتخار سهیم باشد.
«جهانها» یک اصطلاح نسبتاً انعطافپذیر است که نه تنها به لسآنجلس یا امپراتوری روم آینده اشاره میکند، بلکه میتواند به همان اندازه به دورهای در تاریخ اخیر یا یک صنعت نسبتاً درونگرا اشاره کند. اسکات با شنیدن داستانی که در دهههای 1970، 1980 و 1990 روی خانه مد Gucci متمرکز است، احتمالاً از چشماندازهایی که میتواند بستهاش را باز کند، بزاق میافتد.
House of Gucciis اساساً یک داستان خانوادگی است، اما با داستان نسبتاً ساده «پسر با دختر ملاقات می کند» شروع می شود، که در آن پاتریزیا رگیانی، با تبار معمولی، با Maurizio Gucci، وارث گروه مد ایتالیایی به همین نام درگیر می شود. پس یک داستان سیندرلا، اما داستانی که در آن ورود یک شاهزاده خانم جدید به خانواده سلطنتی بدون عواقب نیست.
مائوریتزیو بلافاصله توسط پدرش در مورد زنی که او را به دام انداخته هشدار می دهد، اما در شیفتگی او طولی نمی کشد که با او ازدواج می کند. این امر باعث جدایی از پدرش و در نتیجه کسب و کار خانوادگی می شود، اگرچه ما قبلاً اظهارات مائوریتزیو را شنیده بودیم که لزوماً آرزوی شغلی در آن را نداشت. او خود را "فقط به نام گوچی" می داند.
اما عمو آلدوی پر زرق و برق مائوریتزیو کمتر مشکوک و مجذوب این بانوی جوان است، که اگرچه نمی تواند پیکاسو را از کلیمت تشخیص دهد، اما به مد علاقه دارد و غریزه تجاری دارد که گوچی می تواند از آن به خوبی استفاده کند. و هر چه با آن سر و کار داشته باشید به آن مبتلا می شوید. بنابراین Maurizio از یک خارجی ترسو به فردی تبدیل میشود که شروع به ایفای نقش برجستهتر در تجارت خانوادگی میکند. بنابراین مقایسههایی که اینجا و آنجا با The Godfather انجام میشود کاملاً غیرمعمول نیست.
این فیلم در مورد میزانی که پاتریزیا در واقع جوینده طلا است که پدرشوهرش او را برای او می بیند جای تامل دارد. در حالی که وقتی نام خانوادگی مائوریتزیو را میفهمد، چشمانش به اولین ملاقات آنها روشن میشود، پیشنهاد ازدواج او را بدون هیچ تضمینی قبول میکند که تجارت خانوادگی دوباره از او استقبال خواهد کرد. هنگامی که این کار انجام می شود، او به عنوان نیروی محرکه در پشت موقعیت جدید او رشد می کند، بدون اینکه متوجه شود که او از مردی که زمانی به خوبی دور انگشتش پیچیده بود دورتر و دورتر می شود.
House of Guccitakes مقدار زیادی از بازیگران زن و شوهر مرکزی خارج شده است. آدام درایور به دلیل قدش دارای مقدار مشخصی لاغری است که به خوبی با ناامنی شخصیتش درگیر است. در این بین، لیدی گاگا همبازی اش سرشار از اعتماد به نفس است که تضاد خوبی را در این زوج ایجاد می کند. گاگا قبلاً در A Star Is Born نشان داده بود که او یک بازیگر است و می داند که چگونه این کار را دوباره با House of Gucci انجام دهد. او هرگز در مقابل بازیگران با تجربه ای مانند جرمی آیرونز، جرد لتو یا آل پاچینو شکست نمی خورد.
به دلیل تعابیر خوب و دکوراسیون زیبا (به دلیل اسکات) دو ساعت و نیمی که خانه گوچی به زودی می گذرد. با این حال، نادیده گرفتن این واقعیت دشوار است که برخی از پیشرفتها با آن سرعت بسیار سریع انجام میشوند. به عنوان مثال، پاتریزیا با یک خواننده تاروت تلویزیونی دوست می شود که بهترین تأثیر را روی او ندارد. اینکه دقیقاً چگونه آن گروه توسعه می یابد، مبهم است. اولین آشنایی آنها یک مکالمه تلفنی ناخوشایند در پخش است که بعد از آن دفعه بعد به طور ناگهانی از نظر فیزیکی کنار هم قرار می گیرند. به نظر می رسد که باید صحنه دیگری اضافه می شد.
همین امر در مورد شکست ازدواج مائوریتزیو و پاتریزیا نیز صدق می کند. اسکات در ابتدا زمان قابل توجهی را صرف تنظیم رابطه خود کرد، اما در سه ربع باید بپذیریم که عشق به پایان رسیده است، در حالی که هیچ نشانه روشنی برای آن وجود ندارد. در نتیجه، منحرف شدن بیشتر رابطه آنها به عنوان یک نتیجه گیری مناسب احساس نمی شود، بلکه بیشتر به عنوان یک پایان ناجور است.
- ۰۰/۰۹/۲۵